به نیت سومین غروب شهادت آقاجانم امام حسین به دلم افتاد دست به کار بشم و حلوا درست کنم و خیلی دلتنگ مسعود (خواهرزاده ام) بودم پنج شنبه ی گذشته یعنی ۲۱ ام اولین سالگرد رو گرفتن و امروز دیگه دلم شکست ازنبودنش ، سخته. خیلیییی،یه لحظه ام تو خواب به حالت نشسته روبه روم دیدمش و بیشتر دلتنگش شدم . پای بساط پخت حلوام اول زیارت عاشورا خوندم آروم نشدم و بعد حدیث کساء فرهمند مثله نوازشی قلبم و آروم کرد چه معجزه ای داره این کساء🤲التماس دعا برای مادر و خواهرش و پدرش خیلی دعا کنید روزای سختیه واسشون...
...